توسل از نظر سلفیهتَوَسُّل، اصطلاحـی در فـرهنگ اسلامـی نـاظر بـه جستـن وسیلهای برای جلب رضای خداوند میباشد. مفهوم توسل به حسب ماهیت خود، ارتباط نزدیکی با مفهوم شفاعت دارد و به همین سبب، بسا بحث از آن با مبحث شفاعت گره خورده است. ۱ - پیشینهدربارۀ توسل تا پیش از ابن تیمیه (د ۷۲۸ ق) به طور مستقیم به بحث و گفتوگوی نظری پرداخته نشده است و به بابی با عنوان توسل در کتابهای کلامی یا حدیثی یا در ضمن ردّیهنگاشتهها برنمیخوریم. ۲ - نقدابن تیمیه و سپس پیروان وی موسوم به سلفیه تاکنون، به طور پیگیر به نقد توسل پرداخته، و گونههایی از آن را نامشروع، بدعت و حتی مستلزم شرک دانستهاند. آنان در یک دستهبندی برگرفته از احادیث ، توسل را یا به اعمال و رفتار نیک افراد میدانند، یا به معنای واسطه قراردادن شخصـی دیگـر ــ اعم از زنـده یـا مرده ــ که در این صورت نیز نقش آن شخص یا صرفاً در حد دعای خیری است که به درگاه خدا انجام میدهد، یا آن شخص خود واسطه میان خدا و بندگان قرار گرفته، به ذات او متوسل میشود. ۳ - انواعابن تیمیه در رسالهای مستقل با عنوان قاعدة جلیلة فی التوسل و الوسیلة بر مبنای همین تقسیمبندی از دو گونه توسل مشروع و نامشروع یاد میکند. [۱]
احمد ابن تیمیه، قاعدة جلیلة فی التوسل و الوسیلة، ج۱، ص۴۸-۵۱، به کوشش زهیر شاویش، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۲]
احمد ابن تیمیه، دقائق التفسیر، ج۲، ص۴۷-۴۸، به کوشش محمد سید جلیند، دمشق، ۱۴۰۴ق.
۳.۱ - مشروعگونۀ اول آن است که ایمان و عمل صالح به عنوان واسطهای برای تقرب به خدا قرار گیرد، یا آنکه کسی از پیامبر (ص) یا هر بندۀ دیگری در زمان حیات و در حال حضور، درخواست دعای خیر کند که این نیز تنها در صورتی ممکن است که آن فرد خود اهل ایمان باشد، وگرنه دعای پیامبر (ص) و دیگری برای غیر مؤمنان سودی ندارد. ۳.۲ - نامشروعهمچنین سوگند دادن خدا به پیامبر (ص) و نیز واسطه قرار دادن مقام و منزلت پیامبر اکرم در طلب حاجت از خدا بدعت و نامشروع تلقی شده است. از این رو توسل به ذات پیامبر (ص) و به طبع دیگران در هیچ حال جایز نیست و بدعت تلقی میشود و درخواست دعای خیر از ایشان نیز تنها در زمان حیات و بهطور مستقیم و رودرروی او سنت صحابه معمول بوده است و جز آن هر چه باشد، بدعت تلقی میشود. [۳]
محمدعبدالرحمان مبارکفوری، تحفةالاحوذی، ج۱۰، ص۲۵-۲۸، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.
۴ - اعتراض دانشمندان اسلامی به سلفیهاابن تیمیه بر مبنای این نگرش به نقد و تأویل روایاتی پرداخته است که از توسل اصحاب پیامبر (ص) به آن حضرت حکایت میکنند و در همۀ آنها سعی دارد که توسل را صرفاً به همان دو معنای مشروع نخست بازگرداند. این طرز تلقی سختگیرانه از سوی همفکران سلفی ابن تیمیه نیز نقد شده، و مواردی چون واسطه قرار دادن مقام و منزلت پیامبر (ص) نزد خدا جایز و مشروع شمرده شده است. عموم دانشمندان مذاهب اسلامی بر نگرش ابن تیمیه در نقد توسل، اعتراضاتی کرده، و ردیههای متعددی بر او نگاشتهاند. [۷]
علی سبکی، شفاء السقام، ج۱، ص۲۴۵-۳۲۰، به کوشش محمد رضا حسینی جلالی، قم، ۱۴۱۹ق.
[۸]
علی سمهودی، وفاء الوفاء، ج۱، ص۱۳۷۱، بیروت، ۱۴۰۱ق.
[۹]
یوسف نبهانی، شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق، ج۱، ص۳۸۶، بیروت، ۱۴۱۷ق.
۵ - ردیههاردیهها بیشتر بر تحلیل ماهیت رفتار افراد در توسل به صالحان و نیکان، و در نتیجه رد اتهام شرک نسبت به توسل پرداخته شده، و در کنار آن به آیۀ ۳۵ سوره مائده (۵) و نیز آیاتی دیگر که از استغفار پیامبر (ص) برای مؤمنان یاد گردیده است و همچنین به روایاتی که از توسل صحابه به پیامبر اکرم (ص) در حیات و ممات ایشان حکایت دارند، [۱۳]
سلیمان طبرانی، المعجم الصغیر، ج۳، ص۴۹، به کوشش محمد شکور محمود حاج امریر، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۴]
علی هیثمی، مجمع الزوائد، ج۲، ص۲۷۹، بیروت، ۱۹۸۸م علی معموری.
استناد شده است.بحث و گفتوگو دربارۀ توسل در سدههای اخیر تحت تأثیر جریان رو به رشد وهابیت بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته، و ردیهنویسی از هر دو سوی موافق و مخالف بسیار رونق داشته است. [۱۵]
محسن امین، کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، ج۱، ص۲۴۱، قم، نشر کتابخانۀ بزرگ اسلامی.
[۱۶]
محمد عبداللطیف، دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ج۱، ص۲۴۱، ریاض، ۱۴۱۲ق.
۶ - فهرست منابع(۱) قرآن کریم. (۲) محمود آلوسی، روحالمعانی، بیروت، ۱۴۱۷ق. (۳) احمد ابن تیمیه، دقائق التفسیر، به کوشش محمد سید جلیند، دمشق، ۱۴۰۴ق. (۴) احمد ابن تیمیه، قاعدة جلیلة فی التوسل و الوسیلة، به کوشش زهیر شاویش، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۵) محسن امین، کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب، قم، نشر کتابخانۀ بزرگ اسلامی. (۶) محمد رشید رضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالمعرفه. (۷) علی سبکی، شفاء السقام، به کوشش محمد رضا حسینی جلالی، قم، ۱۴۱۹ق. (۸) علی سمهودی، وفاء الوفاء، بیروت، ۱۴۰۱ق. (۹) سلیمان طبرانی، المعجم الصغیر، به کوشش محمد شکور محمود حاج امریر، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۱۰) محمد عبداللطیف، دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ریاض، ۱۴۱۲ق. (۱۱) محمدعبدالرحمان مبارکفوری، تحفةالاحوذی، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. (۱۲) یوسف نبهانی، شواهد الحق فی الاستغاثة بسید الخلق، بیروت، ۱۴۱۷ق. (۱۳) علی هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، ۱۹۸۸م علی معموری. ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «توسل»، ج۱۶، ص۶۱۷۵. |